محسن با خبر میشود که خواهر بزرگترش به خاطر مشکلات مالی و وضع بد زندگیشان، راضی شده تا با صاحبکار او که پیرمردی متمول است، ازدواج نماید. همین امر موجب عصبانیت او شده تا جایی که به همراه دوستش همایون، تصمیم به دزدی میگیرند. در این اوان، در اثر برخورد یکی از موشکهای صدام با زمین؛ او و همایون گردنبندی را مییابند که به واسطه آن میتوانند به اندازه 24 سال در زمان جلوتر رفته و آینده خود و خانوادههایشان را ببینند . . .
کاش روزی عقابی رو پخش می کردین به جای این سریال تکراری